آیا کیا به کارما اعتقاد دارن؟ بررسی تجربیات نی نی سایتی ها
کارما، مفهومی که ریشه در ادیان و فلسفه های شرقی داره، به این باور اشاره داره که هر عمل ما، چه خوب و چه بد، عواقبی مشابه در زندگی ما به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگه، “هر چه بکاری، همان درو خواهی کرد. ” اما آیا این مفهوم در زندگی روزمره ما، مخصوصا در بین خانم ها، کاربردی داره؟ در این پست، نگاهی میندازیم به تجربیات نی نی سایتی ها در این مورد و ببینیم آیا ردپایی از کارما در زندگی اونا دیده میشه یا نه.
با جستجویی کوتاه در نی نی سایت، میشه به بحث های زیادی در مورد کارما و تاثیرش بر زندگی افراد رسید. در این بین، 23 مورد از تجربیات کاربران رو خلاصه کردیم تا بتونیم دیدگاه های مختلف رو در این زمینه بررسی کنیم:
- “یه بار پشت سر دوستم خیلی بد گفتم، فرداش دقیقا همون اتفاق برای خودم افتاد!”
- “به یه نفر کمک کردم که واقعا بهش نیاز داشت، چند روز بعدش یه اتفاق خیلی خوب برام افتاد که اصلا فکرشو نمیکردم. “
- “همیشه با خانواده شوهرم بد رفتاری میکردم، الان شوهرم دقیقا با خانوادم همونجوری رفتار میکنه. “
- “تو محل کارم یه نفر رو اذیت کردم که ارتقا نگیره، بعدش خودم به یه مشکل بزرگ خوردم. “
- “یه صدقه کوچیک دادم، یه مشکل بزرگ ازم رفع شد. “
- “همیشه سعی کردم حق کسی رو نخورم، خدا هم همیشه هوامو داشته. “
- “دروغ گفتم و به هدفم رسیدم، ولی بعدش عذاب وجدان ولم نمیکنه. “
- “غیبت کردم و آبروی یه نفرو بردم، بعدش آبروی خودم رفت. “
- “از یه نفر دزدی کردم، بعدش زندگیم پر از بدبختی شد. “
- “به بچه های یتیم کمک کردم، خدا بهم یه بچه سالم و صالح داد. “
- “همیشه سعی کردم دل کسی رو نشکنم، زندگیم پر از آرامشه. “
- “یه بار یه نفر رو مسخره کردم، بعدش دقیقا همون مشکل برای خودم پیش اومد. “
- “به یه حیوون کمک کردم، یه اتفاق خیلی خوب برام افتاد. “
- “همیشه حسادت میکردم، زندگیم پر از استرسه. “
- “مهربون بودم، همه دوستم دارن. “
- “خسیس بودم، همه ازم فرارین. “
- “تهمت زدم، اعتبارمو از دست دادم. “
- “صداقت داشتم، همه بهم اعتماد دارن. “
- “به پدر مادرم احترام گذاشتم، خدا همیشه هوامو داره. “
- “به پدر مادرم بی احترامی کردم، زندگیم پر از مشکل شده. “
- “کمک مالی کردم، خدا چند برابرش رو بهم برگردوند. “
- “یه نفر رو قضاوت کردم، بعدش خودم تو همون موقعیت قرار گرفتم. “
- “همیشه سعی کردم مثبت فکر کنم، زندگیم پر از اتفاقات خوبه. “

این تجربیات، تنها گوشه ای از نظرات و باورهای نی نی سایتی ها در مورد کارما هستن. خیلی از این افراد به تاثیر کارما در زندگی خودشون اعتقاد دارن و معتقدند که اعمال ما، چه خوب و چه بد، به نوعی به خودمون برمیگردن.
شما هم میتونید تجربه خودتون رو در این مورد با ما به اشتراک بگذارید.
آیا کیا به کارما اعتقاد دارن؟ خلاصه تجربیات نی نی سایت
تجربه 1: تاوان دل شکستن
کاربری تعریف میکرد که چطور خواهرش دل یه نفر رو شکسته بود و بعد از مدتی خودشون هم دقیقا توی همون موقعیت قرار گرفتن.
میگفت هیچوقت فکر نمیکردم خواهرم اینجوری تاوان بده.
خیلیها زیر پستش کامنت گذاشته بودن که مشابه این اتفاق رو دیدن.
یکی دیگه نوشته بود: “زمین گرده، هر چی بکاری همون رو درو میکنی. “
یه کاربر دیگه هم گفته بود: “فقط امیدوارم هیچوقت باعث آزار کسی نشم. “
به نظر میومد خیلی ها دلشون از این موضوع پر بود.
تاوان دل شکستن خیلی سنگینه.
تجربه 2: خیر رسوندن و خوشبختی
یه خانومی نوشته بود که همیشه سعی میکنه به دیگران کمک کنه و خوشحالشون کنه.
میگفت هر وقت این کارو میکنم یه حس خوبی بهم دست میده و اتفاقهای خوبی برام میافته.
خیلیها باهاش موافق بودن و میگفتن خیر رسوندن همیشه نتیجه مثبت داره.
یکی نوشته بود: “هر دستی که کمک کنه، خدا دو برابر بهش کمک میکنه. “
یه نفر هم گفته بود: “انرژی مثبت همیشه برمیگرده. “
خوبی کردن همیشه جواب میده.
خوشبختی رو باید ساخت.
تجربه 3: دروغ و عواقبش
کاربری تعریف میکرد که یه دروغ کوچیک گفته بود و بعدش مجبور شده بود کلی دروغ دیگه بگه تا همون یه دروغ رو بپوشونه.
میگفت آخرش هم همه چی خراب شد و کلی ضرر کرد.
خیلیها نوشته بودن که دروغ همیشه عواقب داره، چه دیر چه زود.
یه نفر نوشته بود: “دروغ پا نداره. “
یه نفر هم گفته بود: “صداقت بهترین راهه، حتی اگه سخت باشه. “
دروغگو دشمن خداست.
اعتماد رو نباید از بین برد.
تجربه 4: حسادت و بدبختی
یه خانومی نوشته بود که خیلی حسود بوده و همیشه به زندگی دیگران حسادت میکرده.
میگفت همین حسادت باعث شده بود که خودش نتونه از زندگیش لذت ببره و همیشه ناراحت باشه.
خیلیها باهاش همدردی کردن و گفتن حسادت سم زندگیه.
یه نفر نوشته بود: “به جای حسادت کردن، تلاش کن تا به اون چیزی که میخوای برسی. “
یه نفر هم گفته بود: “حسادت فقط خودتو آزار میده. “
حسادت زندگی رو تلخ میکنه.
به جای حسادت، آرزوی موفقیت کن.
تجربه 5: بخشش و آرامش
یه کاربری نوشته بود که یه نفر خیلی بهش بدی کرده بود، اما بعد از یه مدت تونسته بود ببخشتش.
میگفت بعد از بخشیدن اون شخص، یه آرامش عجیبی رو حس کرده.
خیلیها نوشته بودن که بخشش بهترین راه برای رها شدن از خشم و نفرت است.
یه نفر نوشته بود: “ببخش تا بخشیده شوی. “
یه نفر هم گفته بود: “کینه فقط خودتو اذیت میکنه. “
بخشیدن سخته ولی ممکنه.
آرامش رو باید پیدا کرد.
تجربه 6: تهمت و بیآبرویی
خانمی نوشته بود که بهش تهمت زده بودن و آبروش رفته بود.
میگفت زندگی براش خیلی سخت شده و نمیتونه با این موضوع کنار بیاد.
خیلیها ابراز همدردی کرده بودن و گفته بودن تهمت زدن خیلی گناه بزرگیه.
یکی نوشته بود: “آبروی مومن از کعبه هم بالاتر است. “
یه نفر هم گفته بود: “مراقب حرفهایی که میزنید باشید. “
تهمت زدن خیلی بده.
بی آبرویی درد خیلی بدیه.
تجربه 7: قضاوت و پیش داوری
یه کاربری نوشته بود که همیشه دیگران رو قضاوت میکرده و زود در موردشون پیش داوری میکرده.
میگفت بعدا فهمیده که خیلی از قضاوتهاش اشتباه بوده و باعث ناراحتی دیگران شده.
خیلیها نوشته بودن که قضاوت کار خداست، نه بنده.
یه نفر نوشته بود: “هیچوقت از روی ظاهر قضاوت نکنید. “
یه نفر هم گفته بود: “هر کسی داستان خودشو داره. “
قضاوت کردن آسونه ولی نباید انجام بشه.
هر کسی شرایط خودشو داره.
تجربه 8: کمک به حیوانات
خانومی تعریف میکرد که به یه گربه زخمی کمک کرده و اونو مداوا کرده.

میگفت بعد از اون اتفاق، یه حس خیلی خوبی داشته و اتفاقهای خوبی براش افتاده.
خیلیها نوشته بودن که کمک به حیوانات خیلی ثواب داره.
یه نفر نوشته بود: “مهربونی با حیوانات نشونه انسانیته. “
یه نفر هم گفته بود: “خدا به کسایی که به مخلوقاتش رحم میکنن، رحم میکنه. “
حیوانات هم حق زندگی دارن.
بهشون کمک کنیم.
تجربه 9: تلاش و پشتکار
یه کاربری نوشته بود که خیلی تلاش کرده تا به هدفش برسه و آخرش هم موفق شده.
میگفت تلاش و پشتکار همیشه جواب میده و نباید ناامید شد.
خیلیها نوشته بودن که خواستن توانستن است.
یه نفر نوشته بود: “با تلاش و پشتکار میشه به هر چیزی رسید. “
یه نفر هم گفته بود: “ناامیدی بزرگترین دشمن موفقیته. “
تلاش کن تا برسی.
هیچوقت ناامید نشو.
تجربه 10: قدردانی و سپاسگزاری
یه خانومی نوشته بود که همیشه قدردان نعمتهای زندگیشه و از خدا سپاسگزاری میکنه.
میگفت همین قدردانی باعث شده که نعمتهاش بیشتر بشه.
خیلیها نوشته بودن که شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
یه نفر نوشته بود: “همیشه به داشتههات نگاه کن، نه به نداشتههات. “
یه نفر هم گفته بود: “خدا به کسایی که شکرگزارن، بیشتر عطا میکنه. “
قدر داشته هات رو بدون.
شکرگزار باش.
تجربه 11: غیبت و بدگویی
یه کاربری نوشته بود که عادت داشته پشت سر دیگران غیبت کنه و بد بگه.
میگفت بعدا فهمیده که همین غیبتها باعث شده که دوستاش رو از دست بده و احساس تنهایی کنه.
خیلیها نوشته بودن که غیبت گناه بزرگیه.
یه نفر نوشته بود: “غیبت مثل خوردن گوشت برادر مردهست. “
یه نفر هم گفته بود: “مراقب زبونت باش. “
غیبت نکن.
بدگویی نکن.
تجربه 12: صداقت با خود
خانمی نوشته بود که مدتها به خودش دروغ میگفته و واقعیتها رو پنهون میکرده.
میگفت وقتی با خودش رو راست شد، تونست مشکلاتش رو حل کنه و زندگی بهتری داشته باشه.
خیلیها نوشته بودن که صداقت با خود مهمترین چیزه.
یه نفر نوشته بود: “اگه با خودت روراست نباشی، نمیتونی با کسی دیگه هم روراست باشی. “
یه نفر هم گفته بود: “خودتو بشناس. “
با خودت صادق باش.
واقعیت ها رو بپذیر.
تجربه 13: صبوری و تحمل
یه کاربری نوشته بود که توی یه شرایط خیلی سخت قرار گرفته بود، اما با صبر و تحمل تونسته بود از اون شرایط عبور کنه.
میگفت صبر کلید حل مشکلاته.
خیلیها نوشته بودن که بعد از هر سختی، آسانی هست.
یه نفر نوشته بود: “صبر اوج احترام به حکمت خداست. “
یه نفر هم گفته بود: “تحمل کن تا قویتر بشی. “
صبر داشته باش.
تحمل کن.
تجربه 14: مهربانی با دیگران
یه خانومی نوشته بود که همیشه سعی میکنه با دیگران مهربون باشه و بهشون احترام بذاره.
میگفت همین مهربونی باعث شده که دوستای زیادی داشته باشه و زندگی شادی داشته باشه.
خیلیها نوشته بودن که مهربونی زبان مشترک همه آدمهاست.
یه نفر نوشته بود: “مهربونی خرجی نداره، اما خیلی چیزها رو میخره. “
یه نفر هم گفته بود: “دنیا به مهربونی بیشتری نیاز داره. “
مهربون باش.
به دیگران احترام بذار.
تجربه 15: یادگیری و رشد
یه کاربری نوشته بود که همیشه سعی میکنه چیزهای جدید یاد بگیره و خودش رو رشد بده.
میگفت همین یادگیری باعث شده که احساس زنده بودن کنه و از زندگیش لذت ببره.
خیلیها نوشته بودن که علم نور است.
یه نفر نوشته بود: “همیشه دانشجو باش. “
یه نفر هم گفته بود: “مغزتو ورزش بده. “
یاد بگیر.
رشد کن.
تجربه 16: دوری از منفیگرایی
یه خانومی نوشته بود که قبلا خیلی منفیگرا بوده، اما بعدا تونسته از منفیگرایی دوری کنه و زندگی شادی داشته باشه.
میگفت افکار مثبت زندگی رو تغییر میده.
خیلیها نوشته بودن که انرژی مثبت جذب کن.
یه نفر نوشته بود: “به نیمه پر لیوان نگاه کن. “
یه نفر هم گفته بود: “از آدمهای منفی دوری کن. “
مثبت باش.
از منفیگرایی دوری کن.
تجربه 17: انجام کارهای مورد علاقه
یه کاربری نوشته بود که همیشه سعی میکنه کارهایی رو انجام بده که بهشون علاقه داره.
میگفت همین کارها باعث شده که احساس خوشبختی کنه و از زندگیش لذت ببره.
خیلیها نوشته بودن که دنبال علاقههات برو.
یه نفر نوشته بود: “کاری رو انجام بده که عاشقشی. “
یه نفر هم گفته بود: “وقتت رو با کارهای بیفایده تلف نکن. “
کارهای مورد علاقهت رو انجام بده.
از زندگیت لذت ببر.
تجربه 18: بخشش خود
یه خانومی نوشته بود که قبلا خودش رو به خاطر اشتباهاتش سرزنش میکرده، اما بعدا یاد گرفته که خودش رو ببخشه و به جلو حرکت کنه.
میگفت بخشش خود مهمترین قدم برای رهایی از گذشتهست.
خیلیها نوشته بودن که همه اشتباه میکنن.
یه نفر نوشته بود: “گذشته رو رها کن. “
یه نفر هم گفته بود: “خودتو دوست داشته باش. “
خودت رو ببخش.
به جلو حرکت کن.
تجربه 19: ایجاد تعادل در زندگی
یه کاربری نوشته بود که سعی میکنه بین کار، خانواده، تفریح و استراحت تعادل برقرار کنه.
میگفت همین تعادل باعث شده که زندگی سالم و شادی داشته باشه.
خیلیها نوشته بودن که اعتدال خوبه.
یه نفر نوشته بود: “همه چیز رو در حد تعادل نگه دار. “
یه نفر هم گفته بود: “نه افراط، نه تفریط. “
تعادل ایجاد کن.
زندگی سالمی داشته باش.
تجربه 20: شکرگزاری برای سلامتی
یه خانومی نوشته بود که بعد از یه بیماری سخت، قدر سلامتیشو بیشتر دونسته و همیشه شکرگزار این نعمت بزرگه.
میگفت سلامتی بزرگترین ثروته.
خیلیها نوشته بودن که تا مریض نشی قدر سلامتیتو نمیدونی.
یه نفر نوشته بود: “عقل سالم در بدن سالم. “
یه نفر هم گفته بود: “مراقب سلامتیت باش. “
شکرگزار سلامتیت باش.
مراقب خودت باش.
تجربه 21: احترام به بزرگترها
یه کاربری نوشته بود که همیشه به بزرگترها احترام میذاره و از تجربهاشون استفاده میکنه.
میگفت احترام به بزرگترها باعث میشه که زندگی بهتری داشته باشه.
خیلیها نوشته بودن که برکت خونه، وجود بزرگترهاست.
یه نفر نوشته بود: “تجربه، بهترین آموزگاره. “
یه نفر هم گفته بود: “قدر پدر و مادرت رو بدون. “
به بزرگترها احترام بذار.
از تجربهاشون استفاده کن.
تجربه 22: دوری از خشم و عصبانیت
یه خانومی نوشته بود که قبلا خیلی زود عصبانی میشده، اما بعدا یاد گرفته که خشمش رو کنترل کنه و زندگی آرومتری داشته باشه.
میگفت خشم، بزرگترین دشمن آرامشه.
خیلیها نوشته بودن که عصبانیت، کار شیطونه.
یه نفر نوشته بود: “وقتی عصبانی هستی، تصمیم نگیر. “
یه نفر هم گفته بود: “خشم رو کنترل کن. “
از خشم دوری کن.
آروم باش.
تجربه 23: داشتن هدف در زندگی
یه کاربری نوشته بود که داشتن هدف به زندگیاش معنا میده و باعث میشه هر روز با انگیزه بیشتری از خواب بیدار شه.
میگفت بدون هدف، زندگی پوچه.
خیلیها نوشته بودن که زندگی بدون هدف، مثل کشتی بدون سکانه.
یه نفر نوشته بود: “هدفت رو مشخص کن. “
یه نفر هم گفته بود: “برای رسیدن به هدفت تلاش کن. “
هدف داشته باش.
برای رسیدن بهش تلاش کن.






